چهارشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۵

نادر

سلام به همه دوستان عزیز.
من از همتون عذر خواهی می کنم که نتونستم به نامه هاتون جواب بدم و وبلاگ رو آپ کنم . مخصوصا از حسین عزیز که ماجرای زندگی خودش رو واسم میل کرد و درخواست هایی که داشت .

امروز می خوام از خودم بنويسم کاری که بايد خيلی وقت پيش می کردن لااقل برای کسانی که وبراشون احترام قائلم.
من نادر 24 ساله هستم . تخصص اصلی من طراحی وب و مدیریت وب هستش .
دوران کودکی و نوجوانی من همراه بود با ماجراها و مسائلی که باعث شد از همون دوران بچگی با توجه به حس کنجکاوی و کمی هم شیطنت خودم دنبال شناخت مسائل و رابطه ها و کارها و مسائل مختلف . همیشه سعی کردم تو زندگی خودم ابتکار به خرج بدم و بسیار ریسک پذیر هستم (!)البته ریسک های منطقی . از دوران بچگی بیشتر از سن خودم می فهمیدم و مسائل رو درک میکردم .
در مسائل مربوط به کار و درامد خیلی حساسم و کارهای عجیبی کردم و کارهای مختلفی رو هم تجربه کردم .
یادم می اد کلاس دوم دبستان یه ماشین حساب خریدم و چه بلاهایی که من سر مشتری های بیچاره درنیاوردم !!!! و اینکه زمان های زیادی رو تو کارگاه ها و ... بودم و توی این محیطهای کاری شناخت های زیادی نسبت به توانایی های و حتی ناتوانایی های کاری خودم پیدا کردم .

همیشه دنبال شناخت ارتباط ها و رابطه های بین افراد بودم و خیلی رو این موضوع تحقیق کردم و برای اون خیلی وقت گذاشتم . مراسم ها و مهمونی های فوق العاده زیادی رفتم که تو طبقه های مختلف جامعه برگزار می شد و سعی می کردم که تو همشون رابطه های بین افراد رو بشناسم . به مساله خانواده فوق العاده ریز و حساس هستم و خانواده رو مظهر پیشرفت و آرامش هر فرد می دونم .

برای من هر انسان برای خودش منزلت خاصی داری و فرقی نمی کنه که طرف از چه طبقه ای باشه . برای هر کس احترام قائل هستم و سعی می کنم به عقاید همه احترام بزارم . از بی منطق بودن متنفرم و دوست دارم کارها روتین باشه . به وقت و انرژی ارزش خیلی خیلی زیادی میدم و لحظه لحظه عمر برای من دارای ارزش هستش .

کمی هم پر رو هستم !!! و خیلی از مسائلی که برای دیگران عجیب هستش برای من عجیب نیست و مساله ای حل شده ! برای همین می گن پر رو هستم !!! البته تو خیلی از جاها هم خیلی خجالتی ! که خودم زیاد راضی نیستم از مساله خجالت کشیدن !!!
برخلاف خیلی از کسانی که من رو میشناسن و تصور می کنند که همیشه از شلوغی و ... لذت میبرم از محیط های آروم لذت بیشتری میبرم .

عاشق رابطه های سالم و درستم و همیشه دوست داشتم با کسانی معاشرت داشته باشم که رابطه درست رو برقرار می کنن و جز طبقه فهمیده جامعه و کسانی که مسائل رو درک میکنن و منطقی هستن باشن . برخلاف اینکه دور و برم خیلی شلوغ هستش ولی دوستان صمیمی خیلی خیلی خیلی کمی دارم .

بیان احساساتم برای عزیزانم زیاد سخت نیست و حتی دوست دارم خیلی زیاد نظرم رو نسبت به عزیزانم بیان کنم .

برای کنکور فوق العاده زیاد درس خوندم تا بتونم تو رشته کامپوتر قبول شم . البته تو رشته الکترونیک هم قبول شدم ولی چون دلخواهم نبود ثبت نام نکردم .
دوست دارم تو شادی های خودم عزیزانم رو شریک کنم .

کارهای خودم رو با برنامه ریزی بلند مدت انجام می دم .
خیلی خیلی سعی می کنم که هیچی به دلم نگیرم و تو خیلی از مواقع هم به دل نمی گیرم چون سعی می کنم موقعیت و شرایط طرف مقابلم رو درک کنم ولی خیلی خیلی سخت فردی رو میبخشم که از اون دلگیرم بشم (!!!) . خیلی سخت .

همیشه عاشق اینم که بتونم لحظه های خوب و شادی بخش رو رقم بزنم . حتی شده با صحبت کردن دور هم و ... . متنفرم از لحظه های ناراحتی . متنفرم . البته خیلی هم پیش اومده که ناراحت شدم و موضوعات خیلی زیادی هم تو دوران زندگی من رو آزار میداده که بدون عقب نشینی از هیچ کدوم سعی کردم حل کنم .

از آدم های حق خور و کسانی که برای شخصیت افراد ارزش قائل نیشتن متنفرم . از کسانی که حسودن متنفرم . از کسانی که بخوان تو مسائلی دخالت کنن که هیچ ارتباطی به اون ها نداره متنفرم در حد جنون (!) و چنان بلایی سر طرف مقابلم میارم که مرغان آسمون واسش بندری برقصن !!! و این مسئله رو برای خیلی ها اثبات کردم .

از کار کردن منطقی لذت میبرم و همیشه دوست دارم که به نوعی ابتکاری یا ایده ای نو و یا اینکه طرحی جدید رو به کار بگیرم . تو محیط های کاری زیادی قرار گرفتم و به خیلی از توانایی ها و حتی ناتوانایی های کاری خودم پی بردم . یکی از توانایی های منحصر به فرد من نگه داشتن ارتباط بین افراد تو محیط کاری و استفاده همه انرژی کارکنان !!
یکی از عقیده های من این هستش که انسان باید نهایت استفاده رو از داشته های خودش کنه برای رسیدن به نداشته های خودش . به نظر من حتی یه مساله کوچیک داشته ای ریز میتونه تو موقعیتی خاص کمک شایانی کنه .
سلامتی کسانی که برای من عزیزن خیلی مهمه و خیلی اذیت میشم وقتی احساس میکنم کمی ناراحت هستن .
دوران دانشگاه رو محلی برای آزمون تجربه های خودم میدیدم ! سعی نکردم زیاد درس بخونم چون مطالبی که بلد بودم خیلی بالاتر از سطح دانشگاه بود . الانم که برای کارشناسی دانشجو نیستم ولی خیلی از مسائل مریوط رو برای دوستانی که تو همین رشته تحصیل میکنند و کارشناسی میخونن رو حل میکنم .

دوران سربازی برای من دوران وحشتناکی بود و با همه توانم سعی میکردم که نرم ولی الان که رفتن من به سربازی قطعی شده انقدر لذت میبرم که حد نداره و واقعا چه احمقی بودم که برای خودم سخت میدیدم این دوران رو !!!

یکی از توانایی های من که تو خیلی از محیط های کاری برای من ثابت شده هستش ارتباط دادن طبقه گارگر و کارکنان با سحطی بالاتر مثل مدیران و معاونان هستش که تعیین کننده خط مش شرکت و ... هستن . و یکی از ناتوانایی های من تو محیط های کاری انجام دادن کاری یکنواخت بدون اینکه انرژِی من در جهتی درست صرف بشه هستش .

به نظر من خیلی از مسائل پیشرفت از بطن خانواده هستش و اگر کسی خانواده ای داره باید نقطه شروع هر کاری رو درون خانواده ببینه . تا وقتی که خانواده دار هست کسی لزومی نداره که وقت هایی رو که میتونه در بطن خانواده به بهترین لحظه ها تبدیل کنه با عوامل جانبی و کسان دیگه هدر بده . مثلا با دوستان .
البته من خیلی خیلی دوست , خوب رو دوست دارم چون باز هم میگم معاشرت با دوست خوب لحظه های خوب خانواده رو چند برابر میکنه ولی خوب خیلی سخت پیش میاد که افرادی رو داخل محیط های دلخواهم کنم . شاید یک دلیلی که زیاد دوست صمیمی ندارم .

یا کلا تو صحبت کردن مجلس رو تو دستم میگیرم (!) و یا کلا سکوت کامل و از صحبت های دیگران استفاده میکنم

.
عاشق مسافرت هستم و سعی میکنم زندگی آینده خودم رو با مسافرت رقم بزنم .
عاشق موسیقی هستم و قسمت جدا نشدنی زندگی من هستش . لذت خیلی خیلی زیادی میبرم . خواننده مورد علاقه من شادمهر هستش .

اگر روزی رسد دستم به دامانت کنم جان را به قربانت
ولی بی لطف و احسانت چگونه شوم ناخوانده مهمانت .. چگونه
تو معبود منی بگذار داد از دل بگیرم پناهم ده که بر سقف حرم منزل بگیرم
تو دریایی و من تنها غریق مانده در باران تو فانوس رهم شو تا ره ساحل بگیرم
اگر روزی رسد دستم به دامانت کنم جان را به قربانت
ولی بی لطف و احسانت چگونه شوم ناخوانده مهمانت .. چگونه
در این بازار بی مهری به دیدار تو شادم تو شادم کن که سوز غم برآمد از نهادم
تو می گفتی صدایم کن ز سوز سینه هر شب
صدایت می زنم اما رسی آیا به دادم
کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
ز کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم
کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
ز کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم


همیشه شاد .