سه‌شنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۵

نامه سربازی

صدای زنگ زده شد ! مامان گفت : منتظر کسی هستید ؟
- پستچی هستش فکر کنم !!! نامه خدمتم اومدم .
فکر نکنم .
آیفون رو برداشتم دیدم گفتم پستچی هستش !!!!!
به مامان گفتم حس ششم هستش دیگه !!

رفتم نامه رو گرفتم و اومدم بازش کردم . چه رنگ ناجوری هم داره ! خلاصه اعزامم خورده برای اول اردیبهشت 86
نامه رو گذاشتم روی میز و کمی رفتم تو فکر !!!
مامان گفت : زیاد فکر نکن . زود تموم میشه !
- مامان داشتم به این فکر میکردم که سیزده بدر هستم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ولی باید بعد از اون ساک خودم رو ببندم .

یاد سال 81 افتادم . اون سال من یکی از همین نامه هارو بایگانی کردم !! و رفتم دانشگاه . چرخید و چرخید تا به امروز که بار دیگه نامه رو ببینم .

نشستم و یه صفحه ای رو طراحی کردم که نشون میده چقدر از خدمت من مونده . لینک سربازی نامه .
وای اصلا خوابم نمیاد . الان به رضا گفتم بیا با هم فیلم ببینیم !!!!!!!!!! میگه من خوابم میاد .
رینگ رینگ !!!!!!!!
این کیه این وقت شب داره زنگ میزنه . چه شماره عجیبی هم هستش .
- بله
سلام . منم محمود .
- محمود تویی !! این وقت شب بیرونی ؟
آره . زنگ زدم یه حالی احوالی!!!!!!!!!!!!!!
- حرف نزن . تو آدم نشدی تو خدمت !!!
... ..
... ..
... ..
دیوونه !!! نصفه شبی معلوم نیست داره چه غلطی میکنه !!! ولی جای جالبی خدمت نمیکنی محمود جونم . خاک بر سرت !!!
برم هدست رو بزارم تو گوشم .چند تا آهنگ گوش کنم



همیشه شاد .