سه‌شنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۴

عوض شدن آدمها!
لابد بین دوستانتون به افرادی برخورد کردین که سالهای سال دست از پا خطا نکردن و بعد به ناگهان چنان اعمالی ازشون سر زده که چهارچرختون هوا رفته و تعجب کردین که آیا این همون آدمه ؟؟؟؟ از این دست افراد زیاد داریم تو اجتماع و یا بین دوستانمون . افرادی که میبینی چندین سال هیچ خطایی ازشون سر نزده و رفتار ساده ای داشتن و بعد یهو صد فرقه شدن :
- بعضی ها هستن که نه اهل نمازن و نه به امور مذهبی پایبند هستن و یک عمر مردم رو بدبخت میکنن و هر کاری دلشون میخواد میکنن و بعد یهو میبینی بعد از 40 – 50 سال آقا یا خانم میشن مومن و نماز خون و روزه بگیر و یه پا ملا .... !
- بعضی ها هستن که بجز آب اشامیدنی هیچ نوشیدنی دیگه ای نمیخورن و حتا از اینکه آبجو بخورن وحشت دارن ! ولی میبینی یهو توی زندگیشون چنان عرق خوری میشن , انگار که صد ساله عرق خور بودن و دیگه هیچ کنترلی روی خودشون ندارن !
- بعضی ها هستن تو زندگی لب به سیگار نزدن . از دود و دم و افیون فراری بودن و هر کسی هم که جایی سیگار میکشیده کلی نصیحتش میکردن ! بعد یهو میبینی همین آدم شده یه سیگاری قهار که روزی یه پاکت باید سیگار دود کنه و اگه اینکارو نکنه روزش شب نمیشه !
- بعضی ها هستن که نه اهل دوست پسر و دوست دخترن و نه اهل سکس و این برنامه ها ! شاهکار کنن تو زندگیشون میرن ازدواج میکنن و تا آخر عمر به پای شریک زندگیشون میشینن . ولی یهو میبینی همین آدمها یهو چنان زیر سرشون بلند میشه که میرن ازدواج مجدد میکنن یا به همسرشون خیانت میکنن !
اما بعضی ها هم هستن که از همه اینها جالب ترن و اونم اینه که نه اهل مشروبن نه اهل سیگارن نه اهل زن و سکس و ... و جالب اینه که حتا اهل نماز و خدا و پیغمبر هم نیستن و اینها دیگه شاهکارن !!!!
خب حالا ببینیم چرا یهو این آدمهای پاستوریزه میزنه به سرشون و از این رو به اون رو میشن ؟
اگه دقت کنین بیشتر این ناهنجاریها در جوامع سنتی و بسته و مذهبی اتفاق میافته و کمتر توی جوامع غربی و باز شاهد این رفتارهای ناهنجار هستیم ! دلیلش بر میگرده به اینکه خیلی از ما در طول زندگیمون مطابق با سنمون پیش نمیریم . بر خلاف خیلی ها که عقیده دارن اینها نشونه های عقده حقارته , من اینطور فکر نمیکنم و عقیده دارم همه اینها بخاطر محرومیت ها و کمبودهای اجتماعی و شخصی و اجباری اتفاق میافته ! حالا چطور ؟
خیلی ساده . در جوامع غربی از دوران کودکی مسائل جنسی برای فرد حل میشه . پسر و دختر از وقتی که چشم باز میکنن با هم هستن تا وقتی که وارد دانشگاه و بعد وارد جامعه و بازار کار میشن , همه جا زن و مرد دوش به دوش هم و در کنار هم حضور دارن . از نظر جنسی آگاهی بهشون داده میشه ! از نظر مواد مخدر , آگاهی بهشون داده میشه ! از نظر بیماریهای خطرناکی مثل ایدز بهشون هشدار داده میشه و .... حالا این افراد پسر یا دختر وقتی به سن بلوغ میرسن , جامعه محدودشون نمیکنه و یا توی قفل و زنجیر و حصار حجاب و معصیت های دینی دروغین قرارشون نمیده و دختر رو برای پسر میوه ممنونه و پسر رو برای دختر لولو نمیکنه ! خیلی راحت با هم ارتباط جنسی برقرار میکنن و ارضا میشن . در مورد مشروب , همیشه در اختیارشون هست و مشروبات سبک رو میتونن از سن 16 سالگی شروع کنن و با اصولش مصرف کنن . میدونن یک قانون پذیرفته شده و با دلایل صحیح هست و همه قلبن قبول و باورش دارن . وقتی به سن جوانی و بعد از مرحله بلوغ پا میذارن شیطنت های جنسیشون پایان یافته , کارهایی که باید میکردن تموم شده و حالا موقع ساختن آینده ست ! یا مشغول ادامه تحصیل میشن یا مشغول کار میشن و یا ازدواج میکنن ... ! جالب هم اینه که با اینکه آمار و اخبار نشون میده بی بند و باری در غرب خیلی زیاده , ولی بی بند و باریها و اعمال ضد اخلاقی در کشورهای غربی بر خلاف تصور عموم , ریشه در دوران کودکی و نوجوانی نداره و بیشتر افرادی که به این اعمال دست میزنن بخاطر فقر فرهنگی و طبقه اجتماعیشون این اعمال رو انجام میدن و یا بخاطر ارتباط با افرادی آنچنانی به این راهها کشیده میشن و خیلی کم پیش میاد فردی که اعمال این چنینی ناشی از کمبود های دوران کودکی داشته باشه .
اما برگردیم به ایران :
دلیل اینکه ما در ایران و کلن کشورهای دیگه کمتر آمار و اخبار ناهنجاریهای اجتماعی رو میشنویم اینه که در جوامع بسته خبرها منتشر نمیشه و خود مردم و اجتماع اونها رو مخفی نگه میدارن برای حفظ آبرو !!!!! وگرنه اگه آمار درست رو بخواهیم , تمام کشورهایی نظیر ایران از لحاظ جرم و جنایت و بزهکاری و ناهنجاریهای اجتماعی , صد مرتبه از کشورهای غربی بدتر هستن !
در ایران حتا وقتی بچه ها توی کودکستان هستن , مربی هاشون باید روسری سرشون کنن و با حجاب باشن ! دخترها هم بعضن روسری و چادر سرشونه ! وقتی که میرن کلاس اول , دختر و پسر از هم جدا میشن تا لحظه ازدواج !!!!!! خیلی عجیبه که سن بلوغ در ایران رو دوران دبستان تعریف کردن !!!!!!! حالا بعد از 12 سال درس خوندن در یک محیط جنسی یکسان , این فرد وارد دانشگاه میشه که باز هم محدودیت هست اما اینبار جنس مخالف هم حضور داره . اینجا افراد دو دسته میشن ! یک عده منزوی و گوشه گیر و یک عده شروع میکنن تمام اون شیطنت های دوران 12 سال خاموشی رو یکباره تلافی کردن . دقت کرده باشین بیشترین اتفاقات جنسی و ناهنجاریها در دانشگاهها در ترم های اول و دوم اتفاق میافته !!! بعد که همه این کمبودها ارضاء شد تازه تازه دانشجوها به فکر درس میافتن و کار و زندگی . وقتی وارد اجتماع میشن و باید دنبال کار بگردن , نیاز به ازدواج پیدا میکنن . اما باز هم اینجا بخاطر شناخت کم و یا کلن نبود شناختی که از جنس مخالف دارن , نمیتونن ازدواج درستی داشته باشن و بیشتر سرخورده میشن و یا گاه همون رفتارهای ناهنجار ازشون سر میزنه ! برای نمونه :
تصور کنین دختری که هیچ رابطه ای با پسری نداشته و دوست پسر نداشته یهو میره بی مقدمه ازدواج میکنه ! یکی دو سال میگذره و روابط عادی میشه ! دیگه شوهر ارضاش نمیکنه و زندگی یکنواخت میشه ! بعد تازه به این نتیجه میرسه که اصلن شوهری که انتخاب کرده همچین آش دهن سوزی هم نبوده و چقدر سرش کلاه رفته ! اینجا شروع میکنه آتیش سوزوندن و بهانه گیری کردن . گاهی هم این رفتارها وقتی بروز میکنه که فرد خودشو با دیگران مقایسه میکنه و میخواد جا پای اونها بذاره و یهو با مغز میره تو چاه !!!!!!!
به همین ترتیب در مورد سیگار و مشروب و ... وقتی فردی اینها رو ندیده و فقط اسمشونو شنیده و هیچ آگاهی ای نسبت به اونها نداره , در جمعی دوستانه که دوستان همه اهل این مسائل هستن قرار بگیره , مورد تمسخر واقع میشه و مجبور میشه همپای اونها بشه و همین همپا شدن یهو میبینی مستی بهش لذت داده , نعشگی بهش لذت داده و آقا تخته گاز تا آخرش میره و از دوستانش هم جلو میزنه و بقول معروف افسار پاره میکنه !!!!! اما همین فرد اگه نسبت به اینها آگاهی داشت یا حتا چند بار هم قبلن به مقدار کم تست کرده بود یهو اینقدر از خودش بیخود نمیشد !!!!!
یا اون فردی که یه شبه میشه پیغمبر , تا همین دیروز زن و دختر از کولش بالا میرفتن و حالا یهو چی شده ؟ دلیلش بر میگرده باز هم به خود فرد و کمبودهای زندگیش . بالاخره آدم وقتی به جایی میرسه که هر کاری کرده و هر لذتی رو تجربه کرده , برای اینکه به پوچی نرسه میره به سمت آخرین راه یعنی مذهب !
هدفم از همه این حرفها این بود که بگم :
سعی کنین هر کاری رو تو سن خودش تجربه کنین . مخصوصن قدر دوران زیبای جوانی رو بدونین و بدونین که این سن و اون موقعیت ها هرگز دوباره پیدا نمیشه . منظور من این نیست که برین عیاشی کنین و صد جور کثافت کاری و خلاف دیگه و بعد اسمش رو هم بذارین جوونی کردن ! منظورم اینه که به مقتضای سنتون نیازهای طبیعی خودتون رو برآورده کنین . 18 – 19 سالت میشه بری دوست پسر یا دوست دختر بگیری ولی مواظب باشی عاشق نشی . فقط عشق ساده و دوستی رو تجربه کنی و جنس مخالفت رو بشناسی . دلت سکس میخواد , با هم سن خودت و در حدی که اخلاقیات خودت اجازه میده تجربه ش کنی . یه موقع میبینی برای کسی لذت جنسی یعنی خود ارضایی ! برای یکی یعنی عشقبازی ! و برای یکی یعنی سکس کامل . این بسته به نیاز شماست و اینکه چقدر نیازها و خودتون میشناسین . مشروب دلتون میخواد برین کمی بخورین و تست کنین . ولی بد مستی نکنین و آلوده ش نشین . فکر میکنی سیگار خوبه ؟ برو یه نخ سیگار بگیر و بکش و ببین ارزش اون سرفه ها و بوی گند و هزار درد و مرض و صدمه رسوندن به سلامتی دیگران و جیب خودت رو داره سیگار دست گرفتن و ژست گرفتن یا نه ؟ از مذهب لذت میبری ؟ برو سراغش و تجربه ش کن . برو از راه اصولی و علمی دنبالش . برو کتابهاش رو بخون . 4 تا آدم مذهبی درست و حسابی پیدا کن و کتابهاشون رو بخون . اینم ارضات نمیکنه , فقط خودت باش و وجدان خودت و خالقی که میپرستی . دلیل نداره مذهب و اعتقادات تو رو همه بپرستن یا بهش احترام بذارن .
اینها رو به موقع تجربه کنین که فردا زن گرفتی یا شوهر کردی , نری به شوهرت خیانت کنی و یا ازدواج مجدد کنی و اسمش رو هم بذاری دعوای خانوادگی ! بابا دل خودت بیماره , چه ربطی به اختلاف خانوادگی داره ؟ فردا زنت بره مسافرت و تو خونه رو بکنی شیره کش خونه و بساط عرق راه بندازی و فاحشه خونه ش کنی و اسمشم بذاری نقبی به دوران تجرد و عشق و حال !!!!! فردا نگیری همه زندگیت رو بکنی مذهب و مستراح خونه ت رو هم از دریچه مذهب ببینی و با پای چپ و راست بپری توش ! خدای تو محترم و به حقه اما توی دلت . نه اینکه به دیگران نشون بدی و نه اینکه زندگیتو رها کنی بچسبی به خدات ! مشروب خوبه ولی به اندازه ش ! نصف گیلاس پر کنی و دو ساعت باحاش حال کنی نه اینکه یه گالن عرق بذاری کنار دستت و به خودت تنقیه کنی و بعد هم سیاه مست بشینی عربده کشیدن ! دوست بازی و رفاقت خوبه اما تو دوران مجردی و با آدمهای مجرد نه اینکه متاهل بشی و بازم هفته به هفته و شب به شب بجای اینکه با همسرت باشی بری با رفقات عشق و حال ! و یا شوهرت رو ول کنی به امان خدا و بری تو مجالس زنونه فال قهوه بگیری و جن و پری ظاهر کنی و غیبت کنی و اراجیف زنهای دیگه رو حفظ کنی و بخواهی تو زندگیت پیاده کنی ! حالا فردا شوهرت رفت یه فاحشه آورد خونه نرو بگو شوهرم وفا نداشت ! خودت عرضه و شعور نداشتی ! فردا که زنت بهت خیانت کرد , نگو زنم فاحشه بود ! تو عرضه زن داری نداشتی پوفیوز ! ماه تا ماه زنت باید سماق بمکه و بعد هم انتظار داشته باشی خشک و خالی دست از پا خطا نکنه ؟
همه اینها در یک چیز خلاصه میشه اونهم تعادل و رعایت اصول اخلاقیه ! وگرنه 30 سال دست از پا خطا نکنی و بعد یهو بفهمی که ای بابا من چقدر خر بودم و کاش اینکارا رو میکردم و بعد بری روی هر چی آدم فاحشه و زن باز و عرق خور و تریاکیه سیاه کنی , اینکه نشد کار . از اول پله پله جلو برو و آسه برو آسه بیا تا اینطوری ترتیبت داده نشه !