پنجشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۴

ازدواج ..... وظیفه ؟ اجبار ؟ تعهد ؟ نیاز ؟ عرف ؟



ازدواج ..... وظیفه ؟ اجبار ؟ تعهد ؟ نیاز ؟ عرف ؟
این روزها زیاد بحث ازدواج می شنوم مدام عروسی پشت عروسی , خیلی از دوستانم ازدواج کردن و توی فامیل
هم همین قضیه هستش و یکی از پسر خاله های نازم هم ازدواج کرده وتازگی ها هم شنیدم که اون یکی دیگه از پسر خاله هام یواش یواش می خواد سوروسات عروسی رو راه بندازه. نمیدونم چه خبر شده!!!
توی زندگی شخصی خودمون اغلب حرف از ازدواج زیاد به میون میاد و مخصوصا بین دخترها که یکی از مهمترین دوران زندگی اونها رو ازدواج و حرف و حدیثهای مرتبط با اون تشکیل می ده ! خیلیها بر این عقیده هستند که دختر رو تا به سن بلوغ می رسه و یا دیپلم که می گیره باید شوهر داد . خیلی ها هم بر این عقیده هستند که پسر تا دیپلم گرفت و رفت سربازی و برگشت باید زنش داد !! اینها مثل نون شب شده تو زندگی ما ایرانیها و جا افتاده برای عده زیادی از مردم کم فرهنگ و عامی ایرانی و مخصوصا خانواده های شهرستانی که هنوز از خیلی عقاید و خرافات دور نشدن و بعلت دور بودن از روند پیشرفت و امکانات و زندگی شهری , هنوز اصالتهای پوچ خودشون رو حفظ کردن . عقایدی مثل نافبند کردن پسر و دختر یا بسته شدن عقد دختر عمو و پسر عمو و یا ازدواجهای فامیلی و درون گروهی ! اینها عواملی هستند که باعث عصبیتهای بسیار و گاه فجایعی شدند در ایران حتی در این روزگار ... همون قضیه مراسم های مزخرف که تو مطالب قبلی اشاره کرده بودم.
امروز نمی خواستم مطلبی آپلود کنم ولی از طرف یکی از  دوستان ایمیلی داشتم که میخواست در مورد مساله ازدواج با من مشورت کنه. خوب من کمی این مساله رو اینجا مطرح می کنم تا بتونم کمکش کرده باشم. عده ای از مردم احمق ما نمی خوان کمی دید خودشون رو باز کنند که ازدواج شاید یک وظیفه باشه اما ازدواج اجبار نیست ! گذشت اون روزگاری که مادر و پدر می بریدن و می دوختن و شوهر یا زن برای فرزندانشون انتخاب می کردن و پسر و دختر ندیده و نشناخته در وقت تعیین شده سر سفره عقد می نشستن و همون شب هم به زفاف می رفتن ! گرچه هنوز هم این حماقتها هست و دائره , اما به نسبت سالهای قبل بسیار کم شده و اکثرا هم درون گروهی هستند و خانوادگی . شاید فردی از همه نظر برای ازدواج ایده آل باشه , اما به بلوغ ازدواج نرسیده باشه و این یعنی فاجعه ! از هر دو نمونه مثالهایی رو عنوان می کنم :مردی که احساس مسئولیت نمی کنه :این مرد فراموش کرده که با یک انسان دیگه وصلت کرده و حالا تنها به خودش تعلق نداره بلکه نیمی از وجودش به همسرش تعلق داره و اگر بچه ای هم باشه به اون !! اما می بینیم متاسفانه که اکثر مردها هنوز از دوران تجرد خودشون فاصله نگرفتن و مثل سابق به جا اینکه با همسرشون برن مسافرت و گردش و تفریح با دوستانشون می رن و زن بیچاره باید در تنهایی اوقات رو سپری کنه و دم بر نیاره !! یا میبینی خیلی ها زن رو کردن کلفت برای راه انداختن مهمون های خودشون که فقط به خانواده ضربه میزنه !بعضی زنهای احمق هم میان که مرد رو پای بند کنن و شروع به باز کردن جوجه کشی می کنن و تا مرد به خودش بیاد یک دوجین کور و کچل پس انداختن و مرد که هنوز نتوسته تحول ازدواج رو بپذیره با این موضوع در منگنه قرار می گیره و فراری می شه و در نهایت هم طلاق !!!! یا مرد هایی که هیچی در زندگی ندارن و روی عشقی کور و شهوت آلود پا پیش می گذارن برای ازدواج و یا به امید کمکهای خانواده هستند , دختر معصوم رو میارن به خونه و مدتی رو با هم سر می کنند و بعد از مدتی که آتش عشق هر دو فروکش کرد و میل جنسی هر دو طرف ارضاء شد تازه می بینن که یا اصلا برای هم ساخته نشدن و یا اصلا قادر به ادامه زندگی نیستند و تازه تازه مشکلات یکی بعد از دیگری رخ می ده و نمایان می شه !! یا مردهایی که هیچ نوع نگرش و تصوری از یک همسر ندارند و نوع وظایف زناشویی چطور می شه انتظار داشت که همسران خوبی باشند ؟ خیلی از مردم ایران فکر می کنند که سکس موضوع مهمی نیست اما اصلی ترین موضوع در ازدواج همین رابطه هست که حتی باعث کدورت و جدایی هم می شه ! مردی که نمی تونه همسر خودش رو ارضاء کنه و یا به نیازهای روحی - عاطفی اون پاسخ بده هرگز نمی تونه کیان زندگیش رو حفظ کنه !! شاید بتونه از لحاظ مالی تامین باشه اما غذای روح رو چطور می تونه تامین کنه ؟
اما زن : زنی که تصورش از ازدواح این باشه که از ترشیده شدن نجات پیدا کنه , به هر قیمتی و با هر جوادی ازدواج می کنه هرگز نمی تونه خوشبخت باشه چون هدفی نداره از ازدواج ! و یا زنی که ازدواج رو به منزله رهایی از گیر و بندها ومحدودیت های خانواده و پدر خودش بدونه این زن مسلما هرگز نمی تونه به وظایف خودش عمل کنه در زندگی مشترک و زناشویی چون گاهی پیش میاد که شوهر تعصبش بیشتر از برادران و پدر دختر می شه و این یعنی فاجعه !!! زنی که از این فرقه باشه با جولان دادن در زندگی خودش می خواد به عقده های سرکوب شده خانه پدری پر و بال بده و آرزوهاش رو برآورده کنه و وای به حال مردی که نتونه این نیازها رو تامین کنه که زندگیش جهنم می شه ! بدترین حالت در زندگی هر زوج زمانی پیش میاد که این دو فرزندان رو بکنن دست آویز و مایه انتقام از هم و بازیچه و سپر بلا !! خودم آرزو می کنم که خدا هر چی زن و مرد که روی زمین وجود دارن و با بچه هاشون این کارها رو می کنن وجودشون رو از روی زمین برداره و نابودشون کنه ! آمین !! این بچه ها می شن واسطه بین عقاید پدر و مادر و در یک برزخ به سر می برن که نمی دونن که مقصر کدوم طرف هست و به هر طرف که روی میارن مورد غضب دیگری قرار می گیرن و در نهایت هم به پوچی می رسن و افسرگی های حاد ! درس اخلاقی :این همه ور زدم که چند نکته مهم رو بگم و اون هم اینه که ازدواج یعنی یکی شدن دو انسان ! یا همون مساله با هم بودن که تو پست های قبلی نوشته بودم.
نه زن و نه مرد موجودات کاملی نیستند و فقط در صورتی به کمال می رسند که به هم پیوند بخورن ! وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند در زندگی و مال و فرزندان و همه چیزشون شریک می شن ! حرفم بیشتر با مردهاست که فکر می کنند زن می گیرند یعنی کنیز گرفتند و باید همه اوامرشون رو اجابت کنند و دم برنیارند ! حرف حرفه مرد باشه و مرد هست که می تونه در مسائل زن دخالت کنه ! چقدر نفرت انگیزه مردی که برای زنش تعیین می کنه نوع رنگ موهاش چی باشه , نوع آرایش و حتی بیرون رفتن و نوع ارتباطاتش رو ! دوستانش رو و عقایدش رو و از اون بدتر مردهایی که حریف عقاید زن نمی شن و با ابزار زور و کتک مثل حیوانات به جون زنهای بیدبخت می افتن !! این فقط نشانه ضعف و حماقت اونهاست .. اگه عاشقیم عاقلانه ازدواج کننیم نه عاشقانه و وقتی ازدواج کردیم بخواهیم که عاشقانه زندگی کنیم ... زندگی و عمر ثانیه های بعدش معلوم نیست و معلوم نمی کنه فردا چی پیش میاد ... پس فدر همین چند روز رو بدونیم . درست مثل آدم نابینایی که آرزو داره فقط یک رو بهش چشم بدن تا بتونه تمام چیزها رو ببینه و بعد دوباره چشمش رو به تاریکی باز کنه ! اگر ازدواج می کنیم نه از روی نیاز که از روی عقل ازدواج کنیم . کسانی که این تفکر رو به فکر شما انداختن که با دست خالی ازدواج کنید و خدا بزرگه و می رسونه , یاوه ای بیش نگفتن ! ما در رویا زندگی نمی کنیم و در واقعیت هستیم .... در دنیای حقیقی انسان نیاز به مادیات داره برای ادامه حیات و در صورت نبود این امکانات ..... !! خیلی ها می گن پول خوشبختی نمیاره و عشق خوشبختی میاره اما , کدوم آدم عاقلی رو می شناسین که با این حرف به جایی رسیده باشه ؟ در این هرج و مرج و تورم ایران آیا می شه تنها عاشق بود و خوشبخت هم بود ؟ وقتی عمل سزارین زن شده 1میلیون و دویست هزار تومن و این عمل در 20 سال قبل بود 1000 تومن می شه تنها عاشق بود ؟ پول باعث می شه انسان اعتماد به نفس پیدا کنه ! و ابزاریه برای خوشبختی انسان و راحتی و آسایش ! آیا عشق انسان رو سیر می کنه ؟ وقتی انسان اونقدر پسته که وقتی ده روز غذا بهش نمی دن حتی هم جنس خودش رو هم حاضر می شه بخوره آیا با عشق می تونه بر این خوی حیوانی ذاتی خودش غلبه کنه ؟ ازدواج کردن هنر نیست و هر کسی می تونه ازدواج کنه ! همه پسرها 3 شرط بلوغ جنسی رو دارند و همه دخترها هم همینطور یکی کمتر یکی بیشتر و یکی دیرتر و یکی زودتر ! اما در نهایت 99% افراد دارای شرایط کامل جسمانی هستند اما شاید 2% از این عده خوشبخت بشن و دارای شرایط یک ازدواج موفق .
ازدواج کردن آسونه اما اینکه این زندگی رو بشه ادامه داد و دوام داشته باشه مهمه .... ! انسان یکبار به دنیا میاد و باره اول که شریکی برای خودش انتخاب می کنه دوست داره تا آخر عمر رو با اون سپری کنه ولی اگه این زندگی به جهنم تبدیل بشه خیلی کم فرصت جبران و یا تشکیل زندگی مجدد موفق پیش میاد .در آخر دختر خانم هایی که فکر کردین ترشیده شدین , این حرفها مزخرفی بیش نیست و تا از نظر عقلی به درک ازدواج و مسئولیت پذیری نرسیدین دست به قبول ازدواج نزنید آقا پسرهایی که با دیدن یک وجیه فلانتون بلند می شه و مجنون و واله می شین و فکر می کنین این آدم وصله تن شماست ! اول به شرایط خودتون و داشته ها و توانایی ها و فرداهاتون نگاه کنید و بعد قدم پیش بگذارید !! دخترها و پسرهایی که فکر می کنین با ازدواج به لذت سکس می تونی برسین , اگه هدفتون صرفا این هست توی خیابون که راه برین بهترین دخترها یا پسرهای ممکن رو می تونین دستچین کنین و بی دردسر از اونها لذت ببرین به جای اینکه با زندگی خودتون با یک انسان دیگه و یا موجودات بی گناهی مثل فرزند بازی کرده باشین فقط برای خوابوندن حس شهوت خودتون ...که این قسمت هم تو اینده روشن می کنم که خیلی مهم هستش . چون هشتاد درصد بچه های خانواده ها نا خواسته هستن. پسرهایی که هنوز نون خور باباتون هستین و عرضه ندارین از حیب خودتون خرج کنید و هنوز هم مثل بچه ها با رفقاتون می رین می گردین , با زندگی دختر بیچاره بازی نکنین , با احساسات پاک دخترها بازی نکنید , اونقدر مرد باشین که وقتی عرضه ندارین تشکیل زندگی بدین لااقل این فرصت رو به یکی از هم جنس هاتون بدیم تا اون دختری که شما می گید دوستش دارین رو خوشبخت کنه ! دوست داشتن یکی از معانیش یعنی از خود گذشتگی .... دخترهایی که هنوز دارین عروسک بازی می کنین و هنوز معنی ازدواج و شراکت و وظایف زناشویی رو نمی دونین و الکی عاشق زیبایی ها و ظواهر می شید , اگه اونقدر احمق هستید که زندگی خودتون یا پسر بیچاره رو خراب کردین لااقل اونقدر عاقل باشید که پای موجودات دیگه ای رو به جهنم خودتون باز نکنید و اونها رو هم بدبخت نکنید ...
اما یک مساله مهم اینکه هنوز هم تو خیلی از خانواده ها مرسومه این مراسم خواستگاری کذایی که من اصلا قبولش ندارم.حالا میگین چرا؟ میگم چرا:
الو سلام مریم جون!
سلام اعظم جون !
مریم جون امشب برای یه امر خیر خدمت میرسیم. ایرج جونم از خدمت اومده!!!
باشه اعظم جون!! خداحافظ.
مراسم کذایی شروع می شه. حالا این بین دختر و پسر چه عذاب روحی دارن می کشن خدا داند. انگار دارن میبرن مرده شور خونه!!!
دخترم پاشو برو با ایرج تنها چند دقیقه ای رو صحبت کن!!! ببینید با هم به تفاهم میرسید یانه!!! حالا دو نفر میخوان ظرف چند دقیقه با هم صحبت کنند و به علایق سلیقه ها و .... پی ببرند. چیزی که تو پست قبلی نوشتم اینجا مصداق داره که "آقا دنیای زن و شوهرها دنیای خیلی شیرینیه که متاسفانه تعداد کمی از زن و شوهرها این گرما و عشق و لذت رو لمس میکنن و اکثرن از بودن با هم و یا داشتن رابطه جنسی با هم و عشق و عاشقی هایی که فقط در حد فرمالیته بیان و تقلید و تکرار میشه , هیچی نمیدونن و میبینی دو نفر 50 – 60 ساله دارن با هم زندگی میکنن اما هنوز یه وجه مشترک تو زندگی با هم ندارن و فقط همدیگه رو از روی ناچاری تحمل میکنن ! زن به مرد نیاز داره و بهش سرویس میده و مرد هم به زنش نیاز داره و در مقابل خواسته هاشو بر آورده میکنه ولی دریغ از یک سر سوزن عشق و علاقه و شور و حال در قلب این دو نفر آدم "
حالا شما بگید تو اون چند دقیقه همدیگه رو چقدر می توننبشناسن!
بعد پایان جلسه و ادامه مرسومات احمقانه:
مادر پسر: میگم همچین دختره آشه دهن سوزی هم نبود ولی خوب برای اینکه ایرج جونم سروسامون ببینه خوب بود.
مادر دختر:دخترم پسر خوبی بود ها . فردا صداش میکنم یک چند دقیقه ای هم با هم سکس داشته باشید شاید ازش خوشت بیاد!!!!خوب نیست بترشی!!! این پسر اعظم خانم شنیدم پسر خوبی!! لیسانس هم داره!!!
حالا خانواده محترم دختر مثلا میرن تحقیقات!!!!
سلام .خوب هستید شما؟ شما آقا ایرج رو می شناسید؟ خانوادشو چطور؟
آره .خیلی خانواده خوبی هستن.اقا ایرج هم خیلی پسر خوبی!!!!مرد زندگی!!!
آخه پدر سگ مگه تو باهاش زندگی کردی که میگی مرد زندگی!!!ا حالا جالبه بدونید که اکثر مراسمهای ازدواج اینطوری برگزار میشه و نتیجه اینکه در هر 6 دقیقه در شهر تهران یک طلاق صورت می گیره یعنی در طول ماه به رقم 15000 طلاق ختم می شه ! رقمی فاجعه بار و غیر قابل تصور !!! در وضع کنونی دخترها و پسر ها بعلت سرخوردگی های جنسی و عاطفی به ازدواج هایی تن در میدن که در نهایت باعث طلاق میشه و احیانا هم منجر به آواره شدن و بدبخت شدن فرزندانی که قربانی زاده می شوند .....
خلاصه نمی دونم چرا ما ایرانیها ازدواج کردن رو اینقدر ساده و بی ارزش و بی اهمیت می دونیم و این همه سرسری می گیریم ؟ پدر ها و مادرها وقتی فرزندشون رو می بینن که بزرگ شده می خوان شوهر یا زن بدن یا وقتی می بینن که به بیراهه می رن و به بیراهه افتادن سعی می کنن با ازدواج سر اونها رو گرم کنند ! با این کار صورت مساله رو پاک می کنن به جای حل اون !!!!اما همه از این غافلا که ازدواج کردن نه تنها ساده نیست بلکه بسیار سرنوشت ساز و مهمه در زندگی هر فرد ! ازدواج یعنی لحظه شکفتن ما که در زندگی اکثر افراد اتفاق می افته. امریه که براحتی صورت می گیره اما به سختی امکان داره که 2 نفر بتونن خوشبخت بشن به معنای واقعی ! ازدواج از نظر من یک نوع بلوغ خاصی رو طلب می کنه . یعنی تا زمانی که فرد به این بلوغ نرسه حق ازدواج نداره ! و این کار خیانت به همسر و فرزندان و اطرافیان محسوب خواهد شد ! حرف منو شاید خیلی ها ندونن , اما دو دسته هستند که معنای این حرفهای منو خوبدرک می کنن! یک عده زن و مرد هایی هستن که از همسرانشون جدا شدند و حال یا ازدواج مجدد کردن و یا هنوز مجردن! یک عده هم محصولات طلاق هستن و به عبارت بهتر فرزندان طلاق ! این دو دسته بهتر از هز کسی می دونن که انتخاب های غلط و یا زور و اجبار و دخالت های اطرافیان چقدر مضر هست و ویرانگر ! برای رسیدن به بلوغ ازدواج عوامل زیادی دخالت دارند اما چند تای اونها تقریبا از همه مهمترند !اولین اونها نه عشق بلکه عقل و شعور طرفین هست ! یعنی دو نفر که نسبت به هم نسبتا آگاهی پیدا می کنن باید قبل از اینکه شعله یک عشق هوس آلود رو شعله ور کنند با نیروی عقل و ادراکشون مسائل رو بسنجند و بعد عاشق هم بشن ! می تونم به جرات بگم که 99% مردم اول عاشق می شن بعد که همه آبها از آسیاب افتاد تازه می زنن تو سرشون که ای وای .... که دیگه دیره !!!! به عبارت بهتر باید عاقلانه ازدواج کرد و عاشقانه زندگی ...... این مفهوم کلی در امر ازدواجه.
ختم کلام اینکه : ازدواج هدفی والاتر از این مزخرفاته و اون هم رسیدن به کماله نه رسیدن به تنها لذت صرف و عشق آسمانی..... مهم این نیست که دیر یا زودازدواج کنیم !! مهم اینه که درست ازدواج کنیم اما وقتی انسان در اون سن خوشبختی رو لمس می کنه می فهمه که ارزش صبر رو داشته ...

دلم با عادتی شیرین
همیشه چشم به راهت بود
تو مهتاب هزارون سال
دلم تنگ نگاهت بود
چه خوش رفتم به خواب عشق
چه شیرین عاشقی کردم
که حتی با منم هستی
بدنبال تو می گردم
ببین پرواز شوقم رو
که تا اوج صفا رفته
ببین این دل چه عاشق وار
به پابوس وفا رفته
ببین با چه سبک بالی
دلم از من جدا می شه
بسوی گرمی دستات
دلم پرواز آتیشه
نبودم من   نبودی تو
ولی دل بود و شیدا بود
نبودم من   نبودی تو
ولی دل بود و مفتون بود
وسط تیکه آتیش
شراره آه مجنون بود .....
!!!! و اینها به تنهایی یعنی مزخرف
اگر نظری نسبت به این پست دارید لطفا ایمیل بزنید
فعلا .شب همتون بخیر و
همیشه شاد.